
حریمها – حیطههای خود را بشناسید!
06/06/2023
خانه امید
06/06/2023همراه با: کامران یارایی
در این برنامه داستان زندگی کامران یارایی را میشنویم. او راجع به اتفاقات مختلف در زندگی و عملکرد خدا در زندگی ما سخن میگوید. این سوال از کودکی در ذهنش وجود داشت که چگونه میتوان با خدا دوست شد؟! او آموخت که نباید سالهای زندگی خود را لعنت کند، بلکه باید سالهای زندگی خود را برکت دهد و اگر با خداوند قدم بردارد، داستان زندگی او زیبا میشود. خدا از ما دعوت میکند دوست او باشیم. عیسی مسیح گفت : من زندگی هستم. زندگی به سن و سال و ثروت ربطی ندارد. زندگی ما را خدا در جسم ما قرار داد و زندگی حقیقی، “عیسی مسیح” برای ما از آسمان به زمین آمد. کامران، در سن ۲۷ سالگی، به خاطر پیدا نکردن خدا در مسیرهای گوناگون، خسته شد و از ایران رفت. اما این زمان، برای او نیاز بود تا آمادگی دوستی با خدا را پیدا کند. در قبرس، انجیل را خواند و مسیح را، رو در رو دید. مسیح آمد تا عاقبت جاودانی او را بخیر کند. او در سن ۳۳ سالگی، از استاد هنرپیشگیِ خود در ایالت آتلانتا، راجع به مسیح شنید. کامران شنید که خدا محبت است. گاهی اوقات، بخاطر شدت دردهای خود، محبتِ خدا را نمیبینیم. مسیح انسان شد تا تمام دردهای ما را لمس کند. کامران، به جشن تولد استاد خود دعوت شد و محبت واقعی مسیح را در بین این جمع احساس کرد، اما بیشتر تنها شد. او از ته قلب دعا کرد. دعای او این ۳ قسمت را شامل میشد : ۱. من قبول ندارم که تو پسر خدا هستی، اگر تو کلام خدا هستی که روی زمین قدم زدی و اگر هستی، از تو دعوت میکنم وارد قلبم شوی ۲. من قبول ندارم که خون تو میتواند گناهان من را پاک کند، ولی اگر خون تو این قدرت را دارد، از تو میخواهم تمام گناهان من را پاک کنی، چون انسانم و گناهکارم. ۳. اگر تو میتوانی بین قلب من و قلب خدای آفریننده آسمان و زمین که میگویی پدر توست، ارتباط برقرار کنی، ۱۰۰٪ اختیار کار و زندگی و آینده خود را به دست تو میسپارم. در این هنگام، کامران، دست خدا را بر شانه ی خود احساس کرد.